تلقین روزانه
صبح را با گفتن این سخنان با خود آغاز کن که کسانی را خواهم دید که از سربدی در کار دیگری جست و جو میکنند و نا سپاس،خودبین،فریبکار،رشک ورز و نا مردمند.سبب ورزیدن آنها به این بدیها آن است که نیکی را از بدی باز نمی شناسند.اما من سرشت نیکی را دیده ام و آن زیباست و سرشت بدی را که نازیباست،و نیز سرشت کسی را که بدی می کند.آن که خویش من است،نه از همان خون و تخمه،بلکه از همان هوش و نصیب ایزدی بهره ور است،هیچ یک مرا رنجه نتواند داشت.نه کس را توان اصلاح زشتی من است و نه میتوانم به خویشاوندم خشم گیرم ونه از او بیزار باشم،ما از برای همکاری خلق شده ایم،چون پا و دست و پلک چشم،و چون رده دندانهای زیرین و زبرین.ناسازگاری با یکدیگر خلاف طبیعت است و حاصل در خشم شدن و روی گرداندن،نا سازگاری است.

اورلیوس